+ ممنون بابت انرژی مثبت و دعاهاتون. واقعا میگم. حسش کردم و دیشب خیلی راحت خوابیدم.  ؛)

 

+ ولی امروز مثل آدمای خوب و بد نفهم، رفتم کلاس مزخرف ENT و گذشته از حرصی که سر کلاس از دست این نی نی های قنداقی میخورم،تو راه برگشت هم اونقدر نتونستم برسم خونه که زنگ زدم بابام اومد و الان هم از ساعت 11 در اتفاقات به سر میبرم :( متنفرم از این مکان لعنتی.

 

+ پلاکتمان آمده پایین. دلیل؟ خریت.
پاهامان ورم نموده، تنفس سخت و مرتب سرفه . دلیل؟ تنبلی قلب لعنتی مان!:|
و یک سری التهابات در ناحیه دهان و گوش هم هست که البته قابل تحمل هستند. اینا خیلی بها میدن :|

 

+ در تمام طول مدت زمان پذیرش و تریاژ و ویزیت پزشک تا لحظه ای که بخوابم رو تخت و نمونه بگیرن و سرم رو وصل کنن، فقط فکر و ذکرم این بود که پورتم کار کنه!! که کرد. وگرنه مثل دانش آموز آقای مشاور خودم رو همینجا هم که شده بود میکشتم! :|

 

+ من از اینجا بدم میاااد :((

 

+ اونقدری گریه کردم که فک کنم میشه اشک سوز شدن و التهاب گونه رو هم به موارد قبلی اضافه کرد. مثل خر هق هق میکنم. دختره ی گنده انگار بار اولمه!! دلم میگیره گریه میکنم فحش خودم میدم گریه میکنم. از فحشا ناراحت میشم و بهم بر میخوره گریه میکنم. از بقیه بدم میاد و فحششون میدم گریه میکنم. از خدا گله گی میکنم گریه میکنم. دلم تنگه داداشمه گریه میکنم. نباید گریه کنم و از این ضعفم ناراحتم بازم گریه میکنم.
 خسته ام میفهمی؟؟ خسته. !

 

+ دادن امید واهی ممنوع
دلداری الکی ممنوع
"درکت میکنم" و "میفهممت" های غیر واقعی ممنوع
"وای" و "آخی" و "نازی" هم ممنوع

فقط حرف بزنیم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها