پست سنا تو کانالش:

وقتی که به یه بیمار سرطانی سر میزنیم و میخوایم باهاش حرف بزنیم باید یکم بیشتر حواسمونو جمع کنیم که چی میگیم‌اون خودش به اندازه کافی آسیب دیده لازم نکرده ما هم مدام‌نصیحت کنیم که چرا زودتر پیگیری نکردی ،چرا به فکر خانوادت نیستی،چرا به آینده خانوادت بعد نبودت فکر نکردی و
لازمه بدونیم که اون خودش به اندازه کافی آسیب دیده و داره درد میکشه و اگه قراره ما با این مدل حرفا آرومش کنیم بهتره همچین کاریو نکنیم چون علاوه بر اعصاب خود طرف، اعصاب اطرافیان و خانوادش هم بهم میریزه.لازم نیست مدام بدبختیارو یاداوری کنیم.

 

+کمی تونستم بمیرم فقط. حدود دو ساعت.
و الان بهترم. جون رسیده به 60 و درد نیز به 6 !

 

+ پست صبا تو کانالش: امروز روز سلامت روانه.
یاد بگیریم بیماری‌های روحی هم درمان می‌خوان. اگر یه مدت طولانی حالمون خوب نیست فکر نکنیم عادیه خودش خوب میشه. خوب نمیشه. تو باتلاق افسردگی و بقیه‌ی بیماری‌ها فرو میریم و بعد بیرون کشیدنمون سخته. خیلی سخت. از کسی که یکی از عزیزترین آدمای زندگیش اسکیزوفرنی داشت بشنوین که نه تنها خودتون خوب نمیشین بلکه اطرافیانتونم با خودتون میکشین پایین.
یاد بگیریم کمک گرفتن از درمانگر شرمندگی نداره. یاد بگیریم کسی که میگه پیش مشاور می‌ره رو قضاوت نکنیم.
و در آخر حواسمون به نزدیکانمون باشه. مخصوصا اونایی که دورشون شلوغه. ماها فرسنگ‌ها از پوسته‌ای که دوستای بسیارمون میبینن دوریم.
همو تنها نذاریم

 

+ سخت ترین و غیر قابل تحمل ترین لحظات بستری تو بیمارستان اونم جای شلوغی مثل اتفاقات اینجا، اینه که نمیذارن از تخت بیای پایین و بری دسشویی! آخه لگن؟! :| نمیتووونممممم :((((

این زندانی شدن تو تخته! 
واقعا زندانی شدنه! :|

 

+ با مامانم با صدای بلند بحث کردم. اونقدر داد زدم که همه ساکت شدن و به حرفا و فریاد های من گوش میدادن. اعصاب نمونده برام. قد کنجد حتی !! :|

 

+ به من چه که مامانم قهر کرده. ازشون بدم میاد. :|

 

+ یکی از خوبیای این اتفاقات هم اینه که خاموشی نداره :))
 تا صبح مرن و مین :))

 

+ تنوع در امراض و درد ها. بیماران و همراهان . قومیت ها و لهجه ها. فرهنگ ها و اخلاقیات. تفاوت مالی و اقتصادی. تنوع زیادی در پرستاران و پزشکان در حال ماراتن !! :))

 

+ از اونجایی که مثبت نگریم فوران کرده جا داره از خوبیای پورت هم بگم!! 
 یکیش عدم سوراخ سوراخ شدن و علی الخصوص کت داون شدن است

وووو.  مهمترش. آزادی دست ها از جهت تایپ و چت میباشد :))

باید اسم پورت رو هم میذاشتن هندز فری
چقد اخه من دوست دارم اینو. 
امروز بیشتر از اینکه نگران خودم باشم نگران پورتم بودم . ❤️

خود خواه متظاهر هم خودتونین

 

+پست بهمن تو کانالش:

یکی از مضحک ترین مسائل مربوط به بیمار و عیادت کننده اینه که از بیمار شرح حال میگیرن!
طرف کم مونده اتوسکوپ بیاره بکنه تو دماغ بیمار تا خودش دقیقا بفهمه مشکل کجاست!

و حالا حرف من در این باره :

خداروشکر مامانم جوری رفتار کرده که عیادت کننده ندارم :))

کلا کسی مگه جرات داره با خودش فک کنه من مریضم؟ چه برسه به صحبت یا سوال دربارش!! 

اونقدر به همه و حتی خودم تلقین شده که گاهی شک میکنم نکنه یه بازی کثیفه همه اینا؟ یا مثلا فیلمه. :)) و من اصلا چیزیم نیست. 

اینا همش از موهبت داشتن یه مادر قویه که الان با هم قهریم مثلا.:)) ولی نفس بدون هم نمیتونیم بکشیم. ❤️

البته که توقع مامان و بابام زیاده و هنوز خودشون صد درصد تو این همه سال نپذیرفتن ولی درک شدنیه! یه مشاوری به بار گفت که اگه بپذیرن نا امید میشن و دیگه شور و اشتیاق ندارن. بزار کار خودشونو بکنن. منم گذاشتم :) چقد خوبم ؟!:))


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها