29

 

+ تا ساعت حدود 3 که با هر نفس به دردم اضافه میشد و از نفس بعدی انرژی گرفته میشد. ناچارا دکتر کشیک بعد از عکس مجدد و دیدن این که دیورتیک ها اثر نداشته و صحبت تلفنی با دکتر خودم در همان نیمه شب هنگام مقداری از مایع ریه رو تخلیه کرد. نفسم وا شد

اگر اگر اگر کمتر از 10 روز مجددا ریه ام آب بیاره تیوب میذارن.:| و این میشه دومین تیوب! هیچ وقت تیوب برای ریه ام نداشتم تو این سالها. شاید چون هیچ وقت ef قلبم به 30 نرسیده بوده! نمیدونم چی قراره بشه

 

+ و تا همین الان بیدار بودم

 

+ تا چهارشنبه باید قربون صدقه تمام نقاط بدنم علی الخصوص csf م برم و متاستازا!! که خوب بشن ماه بشن جواب بیوپسی خوب بشه من برم خونمون. :))

 

+ هستن انسان های نوع دوستی که نوع دوستی رو بلد نیستن. اما همین که هستن خوبه و جای امیدواری!

 

+ اگه حال کردم شاید یه روز هر چی این سالها از سر گذروندم رو بگم. همشو! ولی انتظار بی جاییه از یک عدد شیرازی :))

 

+ تنهایی. تنهایی. یعنی چی؟ تنهایی اونوقتیه که کسی دور و برت نیست ولی خیلیا به فکرتن حتی اگه نخوای؟؟ یا

یا اون وقتیه که بین کلی آدم دور و نزدیک؛ مجازی و واقعی هستی ولی، کسی حواسش بهت نیست؟! 

البته من هر دو ام حدودا :))

 

+ هر روز این موها و ابروهای تازه "تنجه" زده رو آبیاری میکنم از امروز که دربیان. :))

 

+ به شدت آزار دهنده و آسیب زننده ام. بخوام و نخوام هم فرقی نداره. اثر منفی خودم رو هر جوری شده میذارم. شاید برا اینه که از مشکلات جسمیم میگم. تصمیم گرفتم اگه شد کمش کنم. یا اصلا ننویسم. میدونم سخته و شاید نتونم. ولی تلاش که میشه کرد! 

 

+ علوم پایه بدبختم. :(( 

 

+ مرضیه دوست دوره دبیرستانم خودش لنفوم داره. وقتی اینجا کهومن الان هستم اون بود، نذاشت برم دیدنش. پیوند شده و حالش خوبه. یک سال بیشتره. امروز زنگ زد. منم نذاشتم اون بیاد :|

 

+ دهنم آفت زده باز. :| 

 

+ آخ بی پولی. 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها