+ امروز با خودم خلوت کردم. دیدم شاید خیلی ها فک کنن این شرایط منو از لحاظ روحی قوی کرده، سرسخت و مقاوم؛ ولی حقیقت رو خودم میدونم فقط. و اون اینه که این شرایط روح منو ضعیف تر هم کرده!  خیلی حساس، ریز بین در باره رفتار بقیه، دل نازک، پر توقع از دیگران، عصبی و پرخاشگر، تنها و نیازمند به بودن دیگران در کنارم، اونقدی که خودمو برای هر کس و ناکسی به حقارت بندازم.:|

و این افکار امروز حسابی منو نواخت. بعدشم خودمو اینجوری آروم کردم که شاید اگه این شرایط نبود من تو هر کدوم از جنبه های بالا خیلی بدتر و ضعیف تر بودم. اصلا شاید همه آدمای خارج از شرایط من هزار برابر من بدترن! و. و. و. البته چیزای خوب هم کم نداشته برام. بی انصافیه اگه بگم همش بد بوده!

 

+ تشریح خوندم امروز. تصمیم گرفتم به جز فیزیو و آناتومی و بیوشیمی بقیه کتاب ها رو روزی یکی بخونم. میشه احتمالا. اگه شد اونا هم میخونم و علوم پایه رو میگذرونم. 

 

+ غذا میخورم. دیروز یه کم سوپ خوردم و امروز کمی پوره سیب زمینی. واقعا زندگیم زیبا شد. :)

 

+ دلم برات تنگه داداشی. :((

 

+ ترس از از دست دادن تو ! 

 

+ ورم دست راستم کم شده کلی . جای بخیه ها هم خیلی خوبه! ولی ورمه انگار رفته تو شکمم. از بس باد کرده دلم. قد یه انبه بزرگ! و حتی شکل یه انبه بزرگ :) کاش میشد پنهونش کنم. حدس میزنم چی باشه و اصلا حوصله درد سر جدید ندارم. 

 

+ فردا پرتو دارم. :( بدم میاد از اونجا. و اون ماسک های لعنتی که میچسبونن به صورتم. :| 

 

+ سلولهام رسیدن به مرز 4000. یه کوشولو کمن. میرسن بچه هام به اون اندازه . فداشون شم :)

 

+ دیروز و امروز خیلی ارومم خداروشکر. . ممنون خدا جونم  :)

 

+ اشباع اکسیژنم هم دیروز تا حالا بالای 90 هست. تب هم ندارم دیگه. ریتم هم عالیه. 60 و منظم. همه چی آرومه. من چقد خوشحالم! :)))))

 

+ فعلا همینا 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها