یه مرکز ازدواجی پارسال راه انداخت دانشگاهمون. امور فرهنگی من و چند نفر که مرتب میرفتیم برا کارای فرهنگی رو خفت کرد فرستاد اونجا. مرکز مشاوره خیلی بزرگ و مشاورای عالی. من از مشاورای روانشناسی و دکتر های کنترل استرسش خیلی استفاده کردم با هزینه نزدیک به صفر! یه فرم داشت با ریز ترین مشخصات! اون برا ازدواج بود. اونم پر کردم

حالا امروز خانمه زنگ زده میگه میخوام یه نفر رو بهت معرفی کنم. عکس سه در چهارم رو دیده احتمالا! :|

گفتم من قصد ندارم. حالم خوب نیست. دارم میمیرم :)) قلبم نصفه میزنه اونم با زور میگه شما شرایطتون رو نوشتید. ایشون میدونن و قبول کردن. 

 

حالا اجازه بدم بیاد؟ میترسم خیلی عاشقم بشه در حسرت لمس سر تاسم بمونه ( مثل سینوهه که در حسرت نفر نفر موند. من نفر نفرم مثلا :))))


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها